خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدیر هتل
[اسم]
der Hotelmanager
/hˈoːtəlmˌanɛdʒɜ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Hotelmanager]
[ملکی: Hotelmanagers]
[مونث: Hotelmanagerin]
1
مدیر هتل
1.Bei meiner Ankunft zeigte mir der Hotelmanager mein Zimmer.
1. مدیر هتل هنگام ورودم اتاقم را به من نشان داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
hotelkaufmann
hotelkaufleute
hotelinformation
hotelier
hotelhalle
hotelrestaurant
hotelzimmer
hotline
honorierung
hoteleigen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان