1 . سرفه کردن 2 . سرفه
[فعل]

husten

/ˈhuːstən/
فعل ناگذر
[گذشته: hustete] [گذشته: hustete] [گذشته کامل: gehustet] [فعل کمکی: haben ]

1 سرفه کردن

  • 1.Das Baby trinkt zu schnell. Jetzt muss es husten.
    1. بچه خیلی سریع شیر می‌نوشد. حالا سرفه‌اش می‌گیرد.
  • 2.Das Kind hatte sich erkältet und hustete.
    2. کودک سرما خورده بود و سرفه می‌کرد.
  • 3.Wenn jemand raucht, muss ich husten.
    3. وقتی یک‌ نفر سیگار می‌کشد، سرفه‌ام می‌گیرد.
[اسم]

der Husten

/ˈhuːstən/
غیرقابل شمارش مذکر
[ملکی: Hustens]

2 سرفه

Medikament gegen Husten
دارو برای (درمان) سرفه
  • Haben Sie ein Medikament gegen Husten?
    آیا داروی ضدسرفه دارید؟
Husten haben
سرفه کردن
  • Haben Sie noch Husten?
    آیا هنوز سرفه می‌کنید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان