خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واکسیناسیون
[اسم]
die Impfung
/ˈɪmpfʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Impfungen]
[ملکی: Impfung]
1
واکسیناسیون
1.Impfungen vornehmen
1. واکسن زدن
تصاویر
کلمات نزدیک
impfpass
impfen
imperium
imperialistisch
imperialismus
implantieren
imponieren
imponierend
imponiergehabe
import
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان