خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وارد کردن
[فعل]
importieren
/ɪmpɔʁˈtiːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: importierte]
[گذشته: importierte]
[گذشته کامل: importiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
وارد کردن
1.Die Bundesrepublik hat dieses Jahr mehr Öl importiert als letztes Jahr.
1. جمهوری فدرال، امسال بیشتر از پارسال نفت وارد کرد.
2.Es wird zurzeit viel Spielzeug aus China importiert.
2. امروزه اسباببازی زیادی از چین وارد میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
importeur
import
imponiergehabe
imponierend
imponieren
imposant
impotent
impotenz
impressionismus
improvisation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان