1 . سیاست داخلی
[اسم]

die Innenpolitik

/ˈɪnənpoliˌtiːk/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Innenpolitik]

1 سیاست داخلی

مترادف و متضاد außenpolitik
  • 1.In der lnnenpolitik gibt es einen heftigen Streit um die Krankenversicherung.
    1. مشاجره‌ای شدید در سیاست داخلی درباره بیمه‌های درمانی وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان