1 . ورشکستگی
[اسم]

die Insolvenz

/ˈɪnzɔlvɛnʦ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Insolvenzen] [ملکی: Insolvenz]

1 ورشکستگی

مترادف و متضاد bankrottfall Zahlungsunfähigkeit
  • 1.Das Unternehmen musste Insolvenz anmelden.
    1. شرکت می‌بایست ورشکستگی را اعلام می‌کرد.
  • 2.Die Zahl der Insolvenzen war gestiegen.
    2. تعداد افراد ورشکسته افزایش یافت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان