خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تفسیر
2 . اجرا (موسیقی)
[اسم]
die Interpretation
/ɪntɐpʁetaˈt͡si̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Interpretationen]
[ملکی: Interpretation]
1
تفسیر
شرح
مترادف و متضاد
Auslegung
Deutung
Erklärung
1.Die moderne Interpretation der Melodie ist so gut wie das Original.
1. شرح مدرن ملودی بهاندازه (نسخه) اصلی خوب است.
2.Dies ist eindeutig die einzig mögliche Interpretation.
2. این بهوضوح تنها تفسیر ممکن است.
2
اجرا (موسیقی)
تصاویر
کلمات نزدیک
interpret
interpol
internist
internierung
internieren
interpretieren
interpunktion
intervall
intervenieren
intervention
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان