1
(کسی) کاری را متوقف کردن
انرژی (کسی را) گرفتن، (کسی را) دلسرد کردن
1.Das hat ihr den Wind aus den Segeln genommen.
1.
با این کار انرژی او گرفته شد. [با این کار او دلسرد شد.]
2.Es wird Zeit, dass dem mal jemand den Wind aus den Segeln nimmt. Sonst stellt er noch alles auf den Kopf.
2.
این زمانی است که کسی کار را متوقف کند. در غیر این صورت او همه چیز را در سرش قرار میدهد.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحتاللفظی این عبارت "کسی باد را از کشتی بادبانی گرفتن" است و از آن جهت که این کار سبب توقف کشتی و عدم حرکت آن میشود کنایه از "انرژی (کسی را) گرفتن" یا "کاری را متوقف کردن" دارد.