1 . (کسی) از نگرانی خلاص شدن
[عبارت]

jemandem fällt ein Stein vom Herzen

/jeːmandəm fɛlt aɪn ʃtaɪn fɔm hɛʁtsən/

1 (کسی) از نگرانی خلاص شدن خیال (کسی) راحت شدن

  • 1.Als seine Tochter abends nicht nach Hause kam, machte sich der Vater große Sorgen, doch am Morgen lag sie friedlich in ihrem Bett und ihm fiel ein Stein vom Herzen.
    1. وقتی که دخترش عصر به خانه نیامد، پدر بسیار نگران شد؛ ولی فردا او آرام در تختش خوابیده بود و او خیالش راحت شد.
  • 2.Mir fällt ein Stein vom Herzen.
    2. من از نگرانی خلاص شدم.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت‌اللفظی این عبارت "سنگی از قلب کسی سقوط کردن[افتادن]" است و در اینجا سنگ کنایه از نگرانی و عبارت به طور کلی کنایه "از نگرانی خلاص شدن" دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان