1 . آب دهان (کسی) راه افتادن
[عبارت]

jemandem läuft das Wasser im Mund zusammen

/jeːmandəm lɔʏft das vasɐ ɪm mʊnt tsuːzamən/

1 آب دهان (کسی) راه افتادن (کسی) به غذایی میل داشتن

  • 1.Das sieht ja lecker aus, da läuft mir das Wasser im Munde zusammen.
    1. این به نظر خوشمزه می‌آید، به همین علت آب دهانم راه افتاده‌است.
  • 2.Mir läuft das Wasser im Mund zusammen, wenn ich nur daran denke.
    2. آب دهانم راه می‌افتد وقتی که من فقط به آن فکر می‌کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان