خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دادگستری
[اسم]
die Justiz
/jʊsˈtiːʦ/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Justiz]
1
دادگستری
1.In der Presse wird die Justiz wegen der langen Dauer der Verfahren kritisiert.
1. در رسانهها از دادگستری به علت دادرسی طولانی مدت انتقاد شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
justierung
justieren
jury
juristisch
jurist
justus
jute
jutta
juwel
juwelier
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان