خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نخود
[اسم]
die Kichererbse
/ˈkɪçɐˌʔɛʁpsə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Kichererbsen]
[ملکی: Kichererbse]
1
نخود
1.Hummus wird aus Kichererbsen gemacht.
1. حمص از نخود تهیه میشود.
2.Kichererbsen werden in vielen subtropischen Gebieten der Erde angebaut
2. نخودها در بسیاری از مناطق نیمهگرمسیری زمین کشت میشوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kfz-werkstatt
keuschheit
keusch
keule
keuchhusten
kichern
kicken
kidnappen
kidnapper
kiebitz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان