خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کلیسا
[اسم]
die Kirche
/ˈkɪʁçə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Kirchen]
[ملکی: Kirche]
1
کلیسا
1.Die Kirche ist über tausend Jahre alt.
1. این کلیسا بیش از هزار سال قدمت دارد.
2.Diese Kirche ist aus dem 12. Jahrhundert.
2. این کلیسا متعلق به قرن 12 است.
3.In unserer Stadt ist eine neue Kirche gebaut worden.
3. در شهر ما یک کلیسای جدید ساخته شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
kippen
kippe
kiosk
kinokarte
kinofilm
kirchensteuer
kirchlich
kirmes
kirschbaum
kirsche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان