خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرط
2 . آمادگی بدنی
[اسم]
die Kondition
/kɔndiˈt͡si̯oːn/
قابل شمارش
مونث
1
شرط
2
آمادگی بدنی
وضعیت بدنی
مترادف و متضاد
Fitness
Fitnesszustand
1.Radfahren verbessert die Kondition.
1. دوچرخهسواری وضعیت بدنی را بهبود میبخشد.
2.Sie hat eine ausgezeichnete Kondition.
2. او دارای آمادگی بدنی عالی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
kondensieren
kondensator
kondensation
komödie
komödiant
konditionalsatz
konditionstraining
konditor
konditorei
kondolieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان