1 . قیمت داشتن 2 . هزینه‌ها
[فعل]

kosten

/ˈkɔstn̩/
فعل گذرا
[گذشته: kostete] [گذشته: kostete] [گذشته کامل: gekostet] [فعل کمکی: haben ]
صرف فعل

1 قیمت داشتن ارزیدن

مترادف و متضاد betragen einen bestimmten Preis haben sich belaufen auf sich beziffern
  • 1.Wie viel kostet das? – 10 Euro.
    1. این چقدر قیمت دارد؟ [قیمت این چقدر است؟] – 10 یورو.
etwas (Nom.) 20 Euro/... kosten
چیزی 20 یورو/... قیمت داشتن
  • Die Eier kosten 23 Cent pro Stück.
    تخم مرغ‌ها هر کدام 23 سنت قیمت دارند.
[اسم]

die Kosten(pl)

/ˈkɔstn̩/
قابل شمارش جمع
[ملکی: Kosten]

2 هزینه‌ها

مترادف و متضاد Aufwand Ausgabe Auslage Spesen
  • 1.Die Kosten für die Reise bekomme ich von der Firma.
    1. هزینه‌های سفر را من از شرکت می‌گیرم.
  • 2.Wegen gestiegener Kosten müssen die Preise erhöht werden.
    2. به خاطر افزایش هزینه‌ها، قیمت‌ها باید افزایش پیدا کنند.
die Kosten tragen
هزینه‌ها را متحمل شدن
تصاویر
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان