خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد بیمار
[اسم]
der Kranker
/ˈkʀaŋkə/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Kranke]
[ملکی: Kranken]
[مونث: Kranke]
1
فرد بیمار
مریض
1.Der Kranken geht es wieder besser.
1. بیمار دارد خوب می شود.
2.Kranke brauchen viel Ruhe.
2. افراد بیمار نیاز به آرامش زیادی دارند.
تصاویر
کلمات نزدیک
krankenwagen
krankenversicherung
krankenschwester
krankenpfleger
krankenkasse
krankfeiern
krankhaft
krankheit
krankheitserreger
krankmelden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان