خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهدکودک
[اسم]
die Krippe
/ˈkʀɪpə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Krippen]
[ملکی: Krippe]
1
مهدکودک
1.Bald sollen viel mehr Kinder in eine Krippe gehen.
1. به زودی بایستی کودکان بیشتری به مهدکودک بروند.
توضیحاتی در رابطه با Krippe
این واژه کوتاه شده واژه Kinderkrippe میباشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
kripo
kringeln
kringel
krimskrams
kriminelle
krise
kriseln
kristall
kristallisation
kristallisieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان