خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چشمانداز
[اسم]
die Landschaft
/ˈlantʃaft/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Landschaften]
[ملکی: Landschaft]
1
چشمانداز
منظره
1.Die Landschaft am Rhein ist für Touristen interessant.
1. چشماندازه (رود) "راین" برای گردشگران جذاب است.
2.Im Frühjahr ist die Landschaft auf der Insel am schönsten.
2. در بهار چشمانداز این جزیره در زیباترین حد خود است.
تصاویر
کلمات نزدیک
landluft
landleben
landkreis
landkarte
landgasthof
landschaftlich
landschulheim
landsleute
landstraße
landtag
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان