خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواروبار
[اسم]
das Lebensmittel
/ˈleːbənsˌmɪtəl/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Lebensmittel]
[ملکی: Lebensmittels]
1
خواروبار
مواد اولیه غذا، مواد غذایی
1.Die Lebensmittel kaufe ich im Supermarkt.
1. من خواروبار را از سوپرمارکت میخرم.
2.Lebensmittel bekommen Sie im Supermarkt.
2. خواروبار را میتوانید از سوپرمارکت تهیه کنید .
3.Lebensmittel werden immer teurer.
3. مواد غذایی مدام (دارد) گران و گرانتر میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
lebenslauf
lebensjahr
lebenshaltungskosten
lebenshaltung
lebensgrundlage
lebensmotto
lebenspartner
lebensphase
lebensqualität
lebensraum
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان