خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درخشیدن
[فعل]
leuchten
/ˈlɔɪ̯çtn̩/
فعل ناگذر
[گذشته: leuchtete]
[گذشته: leuchtete]
[گذشته کامل: geleuchtet]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
درخشیدن
روشن بودن
1.Die Lampe leuchtet sehr stark.
1. چراغ خیلی قوی می درخشد.
2.Die Sonne leuchtet am Horizont.
2. خورشید در افق میدرخشد.
تصاویر
کلمات نزدیک
leuchte
leuchtdiode
letztmalig
letztlich
letztenmal
leuchtend
leuchter
leugnen
leukämie
leumund
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان