1 . معشوق
[اسم]

die Liebs­te

/lˈiːbstə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Liebste(n)] [ملکی: Liebsten]

1 معشوق

  • 1.Er gab seiner Liebsten einen Blumenstrauß.
    1. او به معشوقش یک دسته گل داد.
  • 2.zur Liebsten gehen
    2. نزد معشوق رفتن
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان