خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کامیون
[اسم]
der LKW
/ˈɛlkaˌveː/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Lastkraftwagen]
[ملکی: Lastkraftwagens]
1
کامیون
1.Der Autohändler verkauft auch Lastkraftwagen und Anhänger.
1. فروشنده ماشین، کامیون و تریلر هم میفروشد.
2.Dieser LKW ist sehr groß.
2. این کامیون خیلی بزرگ است.
تصاویر
کلمات نزدیک
lizenzgebühr
lizenz
liveübertragung
live-musik
live
lkw-führerschein
lnformatiker
lob
lobby
loben
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان