1 . لوکوموتیو
[اسم]

die Lokomotive

/lokomoˈtiːvə/
قابل شمارش مونث
[جمع: Lokomotiven] [ملکی: Lokomotive]

1 لوکوموتیو

  • 1.Dieser Zug hat aus Sicherheitsgründen sogar zwei Lokomotiven.
    1. این قطار بخاطر دلایل امنیتی حتی دو لوکوموتیو دارد.
  • 2.Im Frankfurter Bahnhof wurde die Lokomotive gewechselt.
    2. در ایستگاه راه آهن فرانکفورت لوکوموتیو عوض شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان