خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . هوا
[اسم]
die Luft
/lʊft/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Luft]
1
هوا
1.Die Luft in den Bergen ist angenehm frisch.
1. هوای کوهها بسیار تازه است.
2.Die Seeluft tut mir gut.
2. هوای دریا حس خوبی به من میدهد.
3.Mach das Fenster auf! Hier ist keine gute Luft.
3. پنجره را باز کن! اینجا اصلاً هوای خوبی نیست [اینجا اصلاً هوای خوبی ندارد].
تصاویر
کلمات نزدیک
ludwig
luder
luciano
luchs
ltalien
luftaufnahme
luftballon
luftfahrt
luftig
luftkissenboot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان