خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . علاقه
[اسم]
die Lust
/lʊst/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Lüste]
[ملکی: Lust]
1
علاقه
حوصله، میل
مترادف و متضاد
Verlangen
Wunsch
1.Hast du Lust auf einen Tee?
1. آیا چای میل داری؟
2.Ich habe keine Lust auf Kino.
2. من حوصله سینما را ندارم.
3.Ich habe Lust auf Eis.
3. من بستنی میل دارم [بستنی میخواهم].
Lust auf etwas (Akk.) wecken
میل به چیزی را برانگیختن [ایجاد کردن]
Wichtig ist, bei den Mitarbeitern die Lust auf Veränderung zu wecken.
مهم این است که در همکاران میل به تغییر را ایجاد کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
lurch
lupe
lunte
lunge
lumpen
lust haben
lustig
luther
lutherisch
lutschen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان