خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستگاه
2 . هواپیما
[اسم]
die Maschine
/maˈʃiːnə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Maschinen]
[ملکی: Maschine]
1
دستگاه
ماشین
1.Die Waschmaschine ist günstig.
1. ماشین لباسشویی قیمتمناسب است.
2.Diese Maschine ist sehr teuer.
2. این دستگاه خیلی گران است.
3.Ich habe eine neue Kaffeemaschine.
3. من یک دستگاه قهوهساز جدید دارم [گرفتهام].
2
هواپیما
1.Die Maschine aus Moskau landet gerade.
1. هواپیمای مسکو اکنون فرود میآید.
2.Unsere Maschine soll um 7 Uhr starten.
2. هواپیمای ما باید ساعت 7 راه بیفتد.
تصاویر
کلمات نزدیک
maschendraht
masche
marzipan
marxistisch
marxist
maschinegeschrieben
maschinell
maschinenbau
maschineschreiben
masern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان