خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دیوار
[اسم]
die Mauer
/ˈmaʊ̯ər/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Mauern]
[ملکی: Mauer]
1
دیوار
1.Die beiden Grundstücke sind durch eine Mauer getrennt.
1. دو ملک به وسیله یک دیوار جدا شده اند.
2.die Berliner Mauer
2. دیوار برلین
3.Die Kinder sind über die Mauer geklettert.
3. بچه ها از دیوار بالا رفتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
matura
mattscheibe
matte
matt
matschig
mauerfall
mauermuseum
mauern
maul
maulwurf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان