1 . ابزار 2 . دارو
[اسم]

das Mittel

/ˈmɪtəl/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Mittel] [ملکی: Mittels]

1 ابزار ماده، وسیله

مترادف و متضاد Gerät Instrument Material
Kommunikationsmittel/Waschmittel/...
ابزار ارتباطی/شستشو/...
  • Das Waschmittel ist zu stark.
    این ماده شستن [شوینده] خیلی قوی است.
mit allen Mitteln arbeiten/kämpfen/...
با تمامی وسایل کار کردن/جنگیدن/...

2 دارو

مترادف و متضاد Arznei Medikament Medizin Präparat
ein wirksames/harmloses/... Mittel
یک داروی اثربخش/مضر/...
ein Mittel gegen Kopfschmerzen/Grippe/...
دارو برای سردرد/آنفولانزا/...
  • 1. Der Arzt hat mir ein Mittel gegen Grippe verschrieben.
    1. دکتر برای من دارویی برای آنفولانزا تجویز کرده‌است.
  • 2. Haben Sie ein Mittel gegen Magenschmerzen?
    2. آیا دارویی برای شکم درد دارید؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان