خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ابزار
2 . دارو
[اسم]
das Mittel
/ˈmɪtəl/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Mittel]
[ملکی: Mittels]
1
ابزار
ماده، وسیله
مترادف و متضاد
Gerät
Instrument
Material
Kommunikationsmittel/Waschmittel/...
ابزار ارتباطی/شستشو/...
Das Waschmittel ist zu stark.
این ماده شستن [شوینده] خیلی قوی است.
mit allen Mitteln arbeiten/kämpfen/...
با تمامی وسایل کار کردن/جنگیدن/...
2
دارو
مترادف و متضاد
Arznei
Medikament
Medizin
Präparat
ein wirksames/harmloses/... Mittel
یک داروی اثربخش/مضر/...
ein Mittel gegen Kopfschmerzen/Grippe/...
دارو برای سردرد/آنفولانزا/...
1. Der Arzt hat mir ein Mittel gegen Grippe verschrieben.
1. دکتر برای من دارویی برای آنفولانزا تجویز کردهاست.
2. Haben Sie ein Mittel gegen Magenschmerzen?
2. آیا دارویی برای شکم درد دارید؟
تصاویر
کلمات نزدیک
mitteilung
mitteilsam
mitteilen
mitte
mittagszeit
mittelalter
mittelalterlich
mittelamerika
mittelasien
mittelbar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان