خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مومو کردن
[فعل]
muhen
/ˈmuːən/
فعل ناگذر
[گذشته: muhte]
[گذشته: muhte]
[گذشته کامل: gemuht]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
مومو کردن
1.Das Vieh auf der Weide hört nicht auf zu muhen.
1. احشام روی چراگاه از موموکردن دست برنمیدارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
muffin
muffig
muffelig
mucks
mp3player
mulde
mull
mullbinde
mulmig
multikulti
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان