خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوراکی
[اسم]
das Nahrungsmittel
/ˈnaːʀʊŋsˌmɪtl̩/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Nahrungsmittel]
[ملکی: Nahrungsmittels]
1
خوراکی
مواد خوراکی
1.In diesen Ländern fehlen vor allem Nahrungsmittel.
1. در این کشورها بیش از همه چیز مواد خوراکی کم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
nahrungsaufnahme
nahrung
nahrhaft
nahezu
nahestehen
naht
nahtlos
nahverkehr
nahverkehrssystem
nahverkehrszug
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان