1 . مرتب کردن
[فعل]

ordnen

/ˈɔʁdnən/
فعل گذرا
[گذشته: ordnete] [گذشته: ordnete] [گذشته کامل: geordnet] [فعل کمکی: haben ]

1 مرتب کردن سامان دادن

  • 1.Ich habe die Briefmarken geordnet.
    1. من تمبرها را مرتب کردم.
  • 2.Letztes Wochenende habe ich meine Papiere geordnet.
    2. آخر هفته قبلی من کاغذهایم را مرتب کردم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان