خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اجرا
[اسم]
der Performance
/pœːɐ̯ˈfɔːɐ̯məns/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Performances]
[ملکی: Performance]
1
اجرا
پرفورمنس
مترادف و متضاد
Auftritt
1.Der Schauspieler begeisterte das Publikum mit seiner Performance.
1. بازیگر تماشاگران را با اجرایش بهوجد آورد.
2.Ihre Performance ist sehr gut.
2. اجرایش بسیار خوب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
perfektionistisch
perfektionist
perfektionismus
perfektionieren
perfektion
pergamentpapier
periode
perle
perlen vor die säue werfen
perlmutt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان