خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرص
[اسم]
die Pille
/ˈpɪlə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Pillen]
[ملکی: Pille]
1
قرص
1.Der Arzt hat mir neue Pillen verschrieben.
1. دکتر برای من قرص های جدید تجویز کرده.
2.Vergessen Sie nicht, die Pille zu nehmen.
2. فراموش نکن، که قرص ها را بگیری.
تصاویر
کلمات نزدیک
pilgern
pilger
pilates
pikto
pikiert
pilot
pils
pilz
pin
pinguin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان