خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موقعیت
[اسم]
die Position
/poziˈʦi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: positionen]
[ملکی: position]
1
موقعیت
جایگاه
مترادف و متضاد
Lage
Stellung
1.Ein Mann in seiner Position kann sich solche Fehler nicht leisten.
1. مردی در موقعیت او نمیتواند چنین اشتباهاتی انجام بدهد.
2.Unsere Position war 2 Meilen südlich der Hauptinsel.
2. موقعیت ما در دو مایلی جنوب جزیره اصلی بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
posaune
porzellan
portwein
portugiesisch
portugiese
positiv
possessivartikel
possessivpronomen
post
post-it
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان