1 . موقعیت
[اسم]

die Position

/poziˈʦi̯oːn/
قابل شمارش مونث
[جمع: positionen] [ملکی: position]

1 موقعیت جایگاه

مترادف و متضاد Lage Stellung
  • 1.Ein Mann in seiner Position kann sich solche Fehler nicht leisten.
    1. مردی در موقعیت او نمی‌تواند چنین اشتباهاتی انجام بدهد.
  • 2.Unsere Position war 2 Meilen südlich der Hauptinsel.
    2. موقعیت ما در دو مایلی جنوب جزیره اصلی بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان