خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاربردی
2 . عملی
3 . عملا
[صفت]
praktisch
/ˈpʀaktɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: praktischer]
[حالت عالی: praktischsten]
1
کاربردی
پرکاربرد
مترادف و متضاد
unpraktisch
1.Das ist eine sehr praktische Maschine.
1. این یک ماشین خیلی کاربردی است.
2.Ich finde diese Küchenmaschine sehr praktisch.
2. به نظر من این غذاساز خیلی کاربردی است.
2
عملی
1.Ich habe letzte Woche den Führerschein gemacht. Jetzt fehlt mir noch praktische Erfahrung.
1. من هفته پیش گواهینامهام را گرفتم. حالا من فقط تجربه عملی کم دارم.
2.Praktische Prüfung
2. امتحان عملی
3
عملا
1.Dieses Handy kann praktisch alles, was ein Computer kann.
1. این موبایل عملا می تواند همه کارهای یک کامپیوتر را انجام دهد.
تصاویر
کلمات نزدیک
praktikumsplatz
praktikum
praktikant
praktikabel
praktik
praktizieren
praktiker
praline
prall
prallen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان