خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نامدار
[اسم]
der Prominenter
/pʀomiˈnɛntɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Prominente]
[ملکی: Prominenten]
[مونث: Prominente]
1
نامدار
فرد مشهور
مترادف و متضاد
berühmt
1.Auf der Veranstaltung waren viele Stars und Prominente.
1. در نمایشگاه ستارگان و افراد مشهور زیادی بودند.
2.Hier ist er unbekannt, aber in seinem Land ist er ein Prominenter.
2. او در اینجا ناشناس است اما در کشورش شخص نامداری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prominent
promille
promi-quiz
promenade
prollig
prominenz
promotion
promovieren
prompt
promptheit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان