خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قهرمان
[اسم]
der Protagonist
/pʁotaɡoˈnɪst/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Protagonisten]
[ملکی: Protagonisten]
[مونث: Protagonistin]
1
قهرمان
پروتاگونیست
مترادف و متضاد
held
1.Der Protagonist ist auf der Suche nach Macht.
1. قهرمان بهدنبال قدرت است.
2.Jonathan ist der Protagonist der Geschichte.
2. "یوناتان" قهرمان داستان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
prostitution
prosten
prost neujahr!
prost
prospekt
protest
protestant
protestantisch
protestantismus
protestieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان