خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نقطه
2 . نکته
3 . دقیقاً (زمان، مکان)
4 . امتیاز
5 . بخش
[اسم]
der Punkt
/pʊŋkt/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Punkte]
[ملکی: Punkt(e)s]
1
نقطه
1.Beim letzten Satz fehlt der Punkt.
1. جمله آخر نقطه ندارد.
2.Der Satz endet mit drei Punkten.
2. جمله با سه نقطه تمام میشود.
2
نکته
مورد
1.Das war der kritische Punkt!
1. این نکته بسیار مهمی بود!
2.Diesen Punkt haben wir noch nicht besprochen.
2. ما هنوز در مورد این نکته صحبت نکردهایم.
3
دقیقاً (زمان، مکان)
1.Das Konzert beginnt um Punkt 20 Uhr.
1. کنسرت دقیقاً سر ساعت 20 شروع میشود.
2.Punkt 12 Uhr wurde Mittag gegessen
2. دقیقاً ساعت 12 نهار خورده شد.
4
امتیاز
1.Die Mannschaft gewann mit 10 zu 6 Punkten.
1. این تیم با امتیاز 10 از 6 برد.
2.Punkte werden bei Ordnungswidrigkeiten oder bei Straftaten im Straßenverkehr von der zuständigen Behörde in Flensburg vergeben.
2. امتیازها هنگام تخلفات یا جرایم در عبورومرور توسط اداره مسئول در "فلنسبورگ" داده میشوند.
5
بخش
قسمت
1.An diesem Punkt des Films sollte die Musik einsetzen.
1. در این بخش از فیلم، باید موسیقی روی کار بیاید.
2.An diesem Punkt sollte die Diskussion ansetzen.
2. در این بخش باید مذاکره شروع شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
pumpen
pumpe
pulverkaffee
pulverisieren
pulver
punkteabbau
punkten
punktesystem
punsch
pupille
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان