خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رادار
[اسم]
der Radar
قابل شمارش
مذکر
1
رادار
تصاویر
کلمات نزدیک
rad fahren
rad
rachsüchtig
rachsucht
rachitis
raddampfer
radeln
radfahren
radfahrer
radieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان