خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوچرخه سوار
[اسم]
der Radfahrer
/ˈʀaːtˌfaːʀɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Radfahrer]
[ملکی: Radfahrers]
[مونث: Radfahrerin]
1
دوچرخه سوار
1.Achtung! Da kommt eine Radfahrerin.
1. توجه کنید! یک دوچرخه سوار دارد می آید.
تصاویر
کلمات نزدیک
radfahren
radeln
raddampfer
radar
rad fahren
radieren
radiergummi
radierung
radieschen
radikal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان