خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مدادپاککن
[اسم]
der Radiergummi
/ʁaˈdiːɐ̯ˌɡʊmi/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Radiergummis]
[ملکی: Radiergummis]
1
مدادپاککن
پاککن
1.Alle Kinder in der Klasse brauchen einen Bleistift und Radiergummi.
1. همه کودکان کلاس به یک مداد و مدادپاککن نیاز دارند.
2.Hast du mal einen Radiergummi für mich?
2. آیا تو یک پاککن برای من هم داری؟
تصاویر
کلمات نزدیک
radieren
radfahrer
radfahren
radeln
raddampfer
radierung
radieschen
radikal
radikalismus
radikalität
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان