1 . استراحت
[اسم]

die Rast

/ʁast/
غیرقابل شمارش مونث
[ملکی: Rast]

1 استراحت

  • 1.Während der Autofahrt haben wir zweimal Rast gemacht.
    1. در طول مسافرت با خودرو ما دوبار استراحت کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان