خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . منطقه
[اسم]
die Region
/ʀeˈɡi̯oːn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Regionen]
[ملکی: Region]
1
منطقه
ناحیه، حوزه
1.Die Kunst war ihm eine unbekannte Region.
1. هنر برای او حوزهای ناشناخته بود.
2.In der Rhein-Main-Region sind die Mieten sehr hoch.
2. در منطقه "راین-ماین" اجارهها خیلی بالا هستند.
تصاویر
کلمات نزدیک
regimewechsel
regiment
regime
regierungsviertel
regierungssitz
regional
regionalexpress
regionalsprache
regionalzeitung
regisseur
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان