خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محرک
2 . جذابیت
[اسم]
der Reiz
/ʁaɪ̯t͡s/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Reize]
[ملکی: Reizes]
1
محرک
1.Ein elektrischer Reiz bewegt auch einen toten Muskel.
1. یک محرک الکتریکی، یک ماهیچه مرده را نیز حرکت میدهد.
2.Wir können auf sensorische Reize reagieren.
2. ما میتوانیم به محرکهای حسی واکنش نشان بدهیم.
2
جذابیت
گیرایی
1.Die Dame konnte mit ihren Reizen alle Blicke auf sich ziehen.
1. آن زن میتوانست با جذابیتش تمام نگاهها را به خود جلب کند.
2.Die Sache hat für sie jeden Reiz verloren.
2. موضوع برای او هر جذابیتی را از دست داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
reiter
reiten
reisig
reiseziel
reiseunterlage
reizbar
reizbarkeit
reizen
reizend
reizlos
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان