1 . استراحت کردن
[فعل]

relaxen

/ʁiˈlɛksn̩/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: relaxte] [گذشته: relaxte] [گذشته کامل: relaxt] [فعل کمکی: haben ]

1 استراحت کردن آرامیدن

  • 1.Nach einer stressigen Woche relaxe ich.
    1. من بعد از هفته‌ای پراسترس استراحت می‌کنم.
  • 2.nach ihren Auftritten relaxen sie im Hotel.
    2. بعد از اجرایشان آن‌ها در هتل استراحت می‌کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان