خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازرسی کردن
2 . اصلاح کردن
[فعل]
revidieren
/ʁeviˈdiːʁən/
فعل گذرا
[گذشته: revidierte]
[گذشته: revidierte]
[گذشته کامل: revidiert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
بازرسی کردن
کنترل کردن
مترادف و متضاد
kontrollieren
prüfen
1.An der Grenze wurde das Gepäck revidiert.
1. این چمدان در مرز بازرسی شد.
2.Sie müssen die Rechnungen revidieren.
2. شما باید حسابها را کنترل کنید.
2
اصلاح کردن
ویرایش کردن
مترادف و متضاد
korrigieren
überarbeiten
1.Das Buch wurde revidiert und enthält keine Druckfehler mehr.
1. کتاب اصلاح شد و دیگر هیچ اشتباه چاپیای ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
reversibel
revers
revanchieren
revanche
reuss
revier
revision
revolte
revoltieren
revolution
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان