خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سورتمه سواری کردن
[فعل]
rodeln
/ˈʀoːdl̩n/
فعل گذرا
[گذشته: rodelte]
[گذشته: rodelte]
[گذشته کامل: gerodelt]
[فعل کمکی: haben & sein ]
صرف فعل
1
سورتمه سواری کردن
1.Am Wochenende bin ich mit dem neuen Schlitten gerodelt.
1. من در آخر هفته با سورتمه جدیدم سواری کردم.
2.Am Wochenende haben wir gerodelt.
2. ما در آخر هفته سورتمه سواری کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
rodelbahn
rockstar
rockmusik
rockig
rocker
roden
rodriguez
rogen
roggen
roggenbrot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان