خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کوله پشتی
[اسم]
der Rucksack
/ˈʀʊkzak/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Rucksäcke]
[ملکی: Rucksack(e)s]
1
کوله پشتی
1.Ich brauche nicht viel. Ich nehme nur meinen Rucksack mit.
1. من چیز زیادی نیاز ندارم. من فقط کوله پشتی ام را با خودم می برم.
2.In ihrem Rucksack transportiert sie wichtige Unterlagen
2. او در کوله پشتیاش مدارک مهمی را جابجا میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
ruck
rubrik
rubin
rowdy
routiniert
rucksackurlaub
rudel
ruder
ruderboot
rudergänger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان