خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نمک
[اسم]
das Salz
/zalʦ/
غیرقابل شمارش
خنثی
[ملکی: Salzes]
1
نمک
1.An der Suppe fehlt Salz.
1. نمک سوپ کم است.
2.Gib mir bitte mal das Salz!
2. لطفاً نمک را به من بده!
3.Herr Ober, kann ich bitte Salz haben?
3. آقای پیشخدمت، میتوانم نمک داشته باشم [میتوانید لطفاً نمک را به من بدهید]؟
تصاویر
کلمات نزدیک
salve
salutschuss
salutieren
salut
salto
salzburg
salzen
salzig
sam
sambia
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان