خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شور
[صفت]
salzig
/ˈzaltsɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: salziger]
[حالت عالی: salzigsten]
1
شور
1.Dieses Essen ist zu salzig für mich.
1. این غذا برای من بیش از حد شور است.
تصاویر
کلمات نزدیک
salzen
salzburg
salz
salve
salutschuss
sam
sambia
samen
sammeln
sammelstelle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان